اکبر خلیلی سال 1325 در خیابان 17 شهریور تهران متولد شده است. وی در سالهای دفاع مقدس به عنوان خبرنگار روزنامههای جمهوری اسلامی و کیهان فعال بوده و هم اکنون از اعضای انجمن روزنامهنگاران مسلمان است. از میان آثار اکبر خلیلی، رمان "ترکههای درخت آلبالو" و داستان "امام برای من آمد"برنده چندین جایزه شدهاند. اولين اثرش به نام "گام به گام با انقلاب" به صورت پاورقی در همين روزنامه چاپ شده است. اين متن به عنوان كتاب مرجع تاريخ انقلاب اسلامی شناخته مي شود. اولين رمان جنگی او "تركههای درخت آلبالو" (1369)همزمان با رمان "چرا يكی شاهزاده میشود" منتشر شده است.
آثار ديگر وی عبارتند از: "هفده به علاوه سه" (1361) (مجموعه داستان انقلاب)، "كارون پر از كلاه" (1371) (مجموعه داستان جنگ)، "كعبه" (سفرنامه حج)، "شما نمیتوانيد ببينيد" (1380) (مجموعه داستان كوتاه)، "نون تافتون" (مجموعه داستان كوتاه)، "سفر به سرزمين سدر و زيتون" ( سفرنامه لبنان)، "ده سال مصاحبت با حاج حبيب اله عسگر اولادي مسلمان" (مصاحبه ده ساله)، رمان "چرا يكي شاهزاده مي شود؟" (1369)، رمان "پوتينهاي پاسبان علي"و گزيدة ادبيات معاصر(1379). اکبر خلیلی در "کارون پر از کلاه" با فرم و تکنیکی نه چندان محکم، موضوعات مربوط به جنگ و جبهه و شهادت را دستمایه خود قرار میدهند.
یوسف در داستان "چرا يكي شاهزاده مي شود" در كارخانه حكم شاهزاده را داشت. همه، از پیر و جوان، به خاطر پدرش ـ رییس كارخانه ـ به او احترام میگذاشتند. او برای كار نیامده بود اما با كارگرها كار میكرد؛ البته تا آنجایی كه خسته نشود. ظهر وارد اتاق شیشهای میشد و با روسا نهار میخورد. پاهایش را روی میز میگذاشت و از زیر مجلهای، كه مقابل صورتش گرفته بود، به كارگرهای در حال و رفت و آمد و كار نگاه میكرد. چیزی كه برای من همیشه سوال بوده و هست، این است كه چرا چرخ روزگار یكی را مثل او و دیگری را مثل من میكند؟ چرا یكی شاهزاده میشود و بدون آن كه قدمی برای آتیهاش بردارد، آتیهاش قبل از تولدش تامین است؟ و یكی مثل من به جرم زنده ماندن و زنده نگه داشتن مادر و برادرش، باید در رنج باشد؟ من ـ سلیم ـ از چهاردهسالگی در كارخانه كار میكنم تا بتوانم برای خانوادهام نانی فراهم كنم ولی او، با این كه همسن و سال من است، آزادانه زندگی میكند. این معما همیشه برایم حل نشده بود كه: چرا یكی شاهزاده میشود؟"
كتاب "تركه هاي درخت آلبالو"، داستاني است از زندگي شهيد سرتيپ نصرت زاد كه نويسنده، هدف خود از نگارش آن را رساندن نداي مظلوميت و حقطلبانه مردم شريف ايران و همچنين قدرداني از جانبازان و تاريخ سازان كشور عزيزمان ايران، برشمرده است. اين داستان، شرح حال زندگي پسري است كه پدرش به خاطر ترساندن و فرمانبرداري فرزندانشهميشه از تركههاي درخت آلبالو استفاده ميكرده است. پسر در جواني وارد ارتش ميشود و پس از انقلاب در منطقه كردستان با كومله و دمكرات و فداييها مبارزه كرده، به درجه سرهنگي ميرسد. پس از آغاز جنگ با عراق هم در جبهه، همگام با ديگر رزمندگان مسلمان ميجنگد تا از كشور دفاع كند. او در آزاد سازي سنندج از دست ضد انقلاب عراقي نقش به سزايي داشت. اما بالاخره در همين جبهه به دست ضد انقلابيون اسير و شهيد شد.
منابع برای مطالعه بيشتر:
اکبر خليلی، مجموعه داستان هفده به علاوه ی سه، 1360.
رضا نجفی، بهترین نمونههای فارسی ادبیات جنگ، سايت فيروزه، 1387.
اکبر خليلی، ترکه های درخت آلبالو، تهران، نشر انتشارات امير کبير،1375، 569 ص.
اكبر خلیلی، چرا یكی شاهزاده میشود؟، تهران: نشر تكا، 1387. 330ص.
اكبر خلیلی، کارون پر از کلاه، نشر برگ، ۱۳۷۱.
اكبر خلیلی، گزیده ادبیات معاصر: مجموعه داستان، نشر نیستان، ۱۳۷۹.
اكبر خلیلی، شما نمیتوانید ببینید...! مجموعه داستان، حوزه هنری، ۱۳۷۹.
اكبر خلیلی، نون و تافتون (مجموعه داستان)، نشر سوره مهر، ۱۳۸۲.
اكبر خلیلی، گام به گام با انقلاب: انقلاب دوم، نشر سروش، 1384.
اكبر خلیلی، گام به گام با انقلاب: پیدایش انقلاب اسلامی، نشر سروش، 1384.
اكبر خلیلی، سفر به سرزمین سدر و زیتون، لبنان، نشر رسالت قلم، ۱۳۸۵.
اكبر خلیلی، کتاب پنجم؛ ده سال مصاحبت با حبیبالله عسگر اولادی، رسالت قلم، 87.