داستان ورزش غرب نوشته اسماعیل شفیعی سروستانی کتابی است که بیان میکند، ورزشهای حرفهای امروزی چه بنیاد فکری و چه مبانی عقیدتی در نهان دارند.
نویسنده با بررسی فرهنگ غربیان قدیم در روم و یونان، ورزش مدرن امروزی را حاصل تفکرات وحشیگرایانه و منفعت طلبانهی قشر مرفه جامعه میداند که برای نگه داشتن مردم در فقر فرهنگی رواج یافته است. به بیانی دیگر، ورزش مدرن امروزی وقت و هزینهی بسیاری از مردم جامعه را صرف منافع قشر ثروتمند و اقلیت قدرتمند میکند.
در بخش انتهایی کتاب، با استنادات تاریخی، بیان میشود که ورزشهای حرفهای مدرن، در اجرای اهداف سیاستمداران چه نقشی بازی کردهاند.
در اين كتاب، نخست مؤلف تصويري از سير تحولات تاريخي و فرهنگي ورزش غرب از دوره كهن تا احياي مجدد المپيك به دست ميدهد، سپس مباني نظري و فرهنگ و اخلاق حاكم بر سنت ورزش غرب به اجمال بررسي و ارزيابي ميشود.
کتاب "تربیت پهلوانی" اثر همین نویسنده میتواند مکمل خوبی برای این کتاب باشد. هر دو اثر توسط موسسهی موعود عصر توليد شده است.
مخاطبان كتاب را با اين عناوين مطالعه ميكنند: يونان، زادگاه ورزش در غرب، يونانگرايي يا هلنيسم، روميها، جنگهاي گلادياتورها و ورزشهاي رومي، ظهور مسيحيت، آغاز قرون وسطي، شواليهگري، تحولات فرهنگي سدههاي اخير، سقوط اخلاقي ديگرباره، ورزش مدرن و مباني نظري آن، ورزش و سياست و ورزش حرفهاي (پروفسيوناليسم)
در بخشي از این كتاب میخوانیم:
«اگر کسی در جنگ تن به تن یک نفره سخت مجروح میشد، سرپرست مسابقات رزمی میل تماشاگران را استعلام میکرد. اگر شستها را بالا میگرفتند یا دستمال تکان میدادند، نشان رحم بود و اگر شستها را رو به پایین میگرفتند، نشان آن بود که غالب باید مغلوب را بکشد. هر جنگندهای که بیزاری خود را از مرگ نشان میداد، نفرت مردم را برمیانگیخت و با سیخ داغ مجبور به ابراز شجاعت میشد. کشتار مایه دارتر به وسیلهی نبردهای دسته جمعی عرضه میشد که در آن هزاران نفر با توحشی نومید میجنگیدند. گماشتگانی در لباس خارون، سیخی به تن افتادگان فرو میکردند تا مبادا تظاهر به مرگ کرده باشند.
بازدو در سال 1753 در دانمارک از طرف آکادمی که پادشاه وقت برای تربیت شاهزادگان تاسیس کرده بود به استادی ادبیات دعوت شد. وی اقدام به تاسیس آموزشگاهی نمود که در برنامهی آن، مخصوصاً به عملیات بدنی اهمیت داده شده بود. بازدو، بر این عقیده بود که جوانان باید ملیت و دین را کنار گذاشته و در تکمیل حسن نیت و نوع دوستی بکوشند. بازدو، می گفت که جهان وطن همهی انسانهاست. بازدو ملتفت بود که بدن را باید با تحمل سختیها عادت داد و برای این کار باید وقت زیادی صرف ورزش شود. لذا برنامههای آموزشگاه را از مواد زائد و خسته کننده خالی کرد و جای آن را به ورزشهای بدنی داد. این سخنان خود به معنی انقلابي در ورزش بود.
این کتاب در 134صفحه از سوی انتشارات هلال به چاپ رسیده است.