يكي در خواب شيطان را ديد، ريشش را گرفت كه دشمن بشري و مايه هر شر. بيدار شد؛ ريش خودش در دستش بود.
پيشگفتار كتاب «فرهنگ شيطان» با جمله بالا آغاز ميشود. فرهنگ شيطان را «آمبروز بيرس» نوشته است و رضي هيرمندي آن را ترجمه كرده است. اگر دوست داريد درباره واژههايي كه در طول روز بارها از آن استفاده ميكنيد با تعريفي نامتعارف روبهرو شويد كتاب فرهنگ شيطان را بخوانيد. اين كتاب با واكاوي بخشي از فطرت انسانها كه تمايل به شيطنت دارد، واژههايي چون آتشبس، آداب و معاشرت، آزادانديش، احترام به نفس، اعتراض، باادب، باشگاه، بعيد، بومي، بيادبانه، پارتيبازي، پشتكار، تحسين، ثروت، جنون، حسادت، حقيقي، خيانت، درازنويسي، دلزدگي، رياكار، ساعت، سرقت، شبنم، صلح، فريب دادن، كسلكننده، گدا، گوشهگير، مال من، محبت، مشهور، ناداني، وساطت كردن، همسايه و... .
هيرمندي در مقدمه كتاب فرهنگ شيطان نوشته است: اگر قرار باشد تنها يك كتاب از گزند كمانداران و نقابداران روزگار در امان بماند، بيترديد همين فرهنگي است كه در دست داريد زيرا هر انسان سربهراهي مي داند كه نبايد به گفتههاي شيطاني گوش بسپارد؛ بر فرض كه اين زمزمههاي وسوسهگرانه را بخواند يا بشنود هر آينه بايد دهان خود را 7 بار با آب هفت دريا بشويد، هر گفته را در ذهن خود چپ و راست كند و سپس از آنها نتيجه اخلاقي بگيرد. اصولا شيطان را چه كسي داخل آدم ميداند كه بيايد و تحت تاثير فرهنگ او قرار بگيرد؟
هيرمندي در ادامه درباره نويسنده كتاب چنين نوشته است: آمبروز بيرس در 24 ژوئن 1842 در اوهايو متولد شد برخي او را برادر فراموش شده مارك تواين مينامند زيرا هر دو زندگي مشابهي دارند... بيرس در گير و دار جنگ داخلي آمريكا در فاصله سالهاي 1861 تا 1865 به عنوان افسر در ارتش متحدين خدمت كرد و با اتكا به تجربه نظامي و شغل نقشهكشي خود در جنگ داستانها نوشت و بعد به كار روزنامهنگاري روي آورد... .
نوشتن فرهنگ شيطان در سال 1881 در يك مجله هفتگي آغاز شد و تا سال 1906 به طور پراكنده ادامه يافت... .
براي آشنايي بيشتر شما با كتاب فرهنگ شيطان كه انتشارات فرهنگ معاصر آن را به بازار كتاب روانه كرده است، تعاريف برخي از واژه را در اين فرهنگ با هم مرور ميكنيم:
آشپزي: يكي از هنرهاي خانهداري كه چيزهاي غيرقابل هضم را به چيزهاي غيرقابل خوردن تبديل ميكند.
آيندهبيني: شب قبل از ازدواج شيطان را به خواب ديدن.
اشتياق: خصلت بارز عشق بدون شناخت.
اعتراض: يكي از بيشمار روشهايي كه ابلهان براي از دست دادن دوستان خود انتخاب ميكنند.
باادب: كاركشته در فن و هنر ظاهرسازي.
بي دل و دماغ: آن كه 6 هفته از ازدواجش گذشته.
تبريك: حسادت مودبانه.
جاهل: كسي كه از معلومات شما چيزي نميداند و معلومات ديگري دارد كه شما نداريد.
خيانت: پاداش اعتماد.
زره: نوعي لباس. اين لباس را كسي به تن ميكند كه خياطش آهنگر باشد.
شمپانزه: نوعي بچه مزلف كه در آفريقا پرورش مييابد.
-----------------------
خواندنی و به كار نیامدنی
آمبروز بیرس نویسنده و یا به عبارت بهتر روزنامهنگاری آمریكایی است كه در سال 1842 در اوهایو به دنیا آمده و در جریان جنگ داخلی آمریكا به عنوان افسر ارتش متحدین خدمت كرده و درست در همین زمان داستاننویسی را تجربه میكند. او دوست بسیار صمیمی مارك تواین بود، اما هرگز نه به اندازه تواین رمان و داستان نوشت و نه به اندازه او مشهور شد. قلم تند و تیز و طنزهای سیاسی او در قرن نوزدهم باعث شد كه او را «بیرس تلخ» بنامند. كتابی كه بعدها با عنوان «فرهنگ شیطان» منتشر شد در واقع ستونی است كه او در سال 1906 نگارش آن را آغاز كرده و نام «واژهنامه آدم بدبین» را برای آن انتخاب كرد اما ظاهرا در آن زمان چند روزنامهنگار دیگر هم شروع به نوشتن واژهنامههای طنز كرده بودند، بدینترتیب بیرس برای از میان بردن شباهت نامِ كتاب خود با دیگران، عنوان «فرهنگ شیطان» را برای مجموعه واژههای خود برگزید. پایان زندگی بیرس بسیار مبهم و عجیب است، او در سال 1913 به انقلابیون مكزیك میپیوندد و پس از سفر به آن كشور دیگر هیچكس هیچ اطلاعی از او ندارد.
بیشك هر فرهنگی باید برای خواننده كاربرد داشته باشد، اصولا نیاز خواننده به شناخت واژگان تنها دلیل فروش و خریدن یك فرهنگ است شما هر فرهنگی را با هر موضوعی، حال چه فرهنگ لغت باشد و چه فرهنگ اصطلاحات، با توجه به نیاز خود میخرید، بدینترتیب نخستین تناقض كتاب همین است. رضی هیرمندی، مترجم كتاب، این نكته ظریف را در مقدمه خود به خوبی بیان كرده است: «حال خودتان حساب كنید فرهنگی كه از نگاه شخص شیطان و با قلم نویسندهای با اوصاف یاد شده به رشته تحریر درآمده تا چه پایه خواندنی است، گیرم كه به كار آمدنی نباشد». (ص هفت) این فرهنگ بر خلاف همه فرهنگهایی كه تاكنون دیدهاید به كار آمدنی نیست، اما میتوانید آن را كنار میز كار خود بگذارید و هر از گاهی مثل یك كتاب مرجع به آن مراجعه كرده و لغتی یافته و معنای شیطانی آن را خوانده و لبخند بزنید. این كتاب دو زبانه است، بالای صفحه متن فارسی و زیر آن متن اصلی انگلیسی آمده است اما خواندن متن انگلیسی هم كه ظرافتهای نثر آمبروز بیرس در آن هویداست، خالی از لطف نیست.
حال بد نیست كه چند واژه از این فرهنگ را بخوانیم، واژههایی كه شاید حتی معنای غیرشیطانی آن هم برای ما چندان روشن نباشد. از نگاه شیطان، یعنی از نگاه «آمبروز بیرس» كه ابلیسی لغتشناس است، برخی واژهها نیاز به شرح مفصل و برخی در یك كلمه و یا یك عبارت قابل توضیح هستند. به عنوان نمونه در معنای «آزاداندیش» آمده موجودی است كه در الاهیات به موجود بداندیشی گفته میشود که به جای آنکه بگذارد دیگران برایش فکر کنند خود مستقلا فکر میکند. کشیش جماعت به چنین آدمی با همان احساس نفرتی نگاه میکند که سلمانیها به کسی که خودش سرش را میتراشد». اختلاس کردن: «حفظ کردن داراییها از شر مالکیت کوتاهمدت و نظارتهای چندگانه». رایدهنده: كسی است كه «از امتیاز مهم رای دادن به نفع منتخب شخصی دیگر برخوردار شده است». انقلاب: «انفجار دیگ بخار مردم. این اتفاق معمولا وقتی پیش میآید که سوپاپهای اطمینان بحث و گفتوگو به روی عموم بسته شده باشد.» با ادب:«كارکشته در فن و هنر ظاهرسازی». بشریت: «کل نژاد بشری منهای شعرای انسان نما.» بنای یادبود: «بنایی که به منظور یادآوری چیزی برپا میشود که یا نیازی به یادبود ندارد یا به یاد ماندنی نیست.» بیدفاع: «ناتوان از حمله». بیدین: «در نیویورک به کسی میگویند که به دین مسیح معتقد نیست و در قسطنطنیه به کسی که به دین مسیح معتقد است.» پارتی بازی: «برای خیر و صلاح حزب، به مادربزرگ خودمان پست و مقام بخشیدن.»
پوچی: «دلیل طرف مقابل ما. اعتقادی که انسان مجبور نبوده رنج آموختن آن را بر خود هموار کند. گفته یا عقیدهای که آشکارا با نظر ما ناسازگار است.» پیشگویی کردن: «خبر دادن از رویدادی که نه در گذشته اتفاق افتاده، نه در حال روی دادن است و نه در آینده اتفاق خواهد افتاد». تاریخ: «گزارشهایی غالبا دروغ از رویدادهایی غالبا بیاهمیت. این گزارشها را زمامدارانی تهیه میکنند که اغلب در شمار رجالههایند و نظامیانی که غالبا در زمره ابلهان.» تبریک: «حسادت مودبانه.» تبعیدی: «آنکه با اقامت در خارج به وطن خود خدمت میکند و سفیر هم نیست.» تعریف و تمجید: «وام با بهره» گناهکار مردهای را به مقام قدیسی رساندن» تولد: «اولین و هولناکترین بدبیاری» ثناگویی: «یک نوع مهگرفتگی فکری که بر اثر آن انسان خوبیهای موجودات مورد نظر را چند برابر اندازه واقعیشان میبیند». جنازه: «شخص بسیار با نزاکتی که بالاترین حد بیاعتنایی محترمانه به نگرانیهای دیگران را به نمایش میگذارد.» چاخان: «دروغی که هنوز دندان درنیاورده است». حق رای: «انتخاب شخصی که منتخب شخص دیگری است.»
به نقل از پایگاه اینترنتی خبری تحلیلی هم صدا