« آغاز روشنایی آیینه »
موسوی گرمارودی
نشر سوره مهر
« آغاز روشنایی آیینه » عنوان ترکیببند عاشورایی استاد موسوی گرمارودی است که در دهه هشتاد سروده شده و به جرأت میتوان گفت جزء قویترین و پرمایهترین ترکیب بندهای معاصر است که از سوی نشر سوره مهر به چاپ رسیده است.
چرا که در عقبه این ترکیببند چند دهه تجربه شعری قرار دارد و استاد گرمارودی آن را در هفتمین دهه از زندگانی خود سروده است.
مجموعه به طبع رسیده از استاد گرمارودی تنها شامل این ترکیببند پانزده بندی نیست بلکه در مقدمه آن مطالبی در دو بخش مختلف قرار گرفته: بخش اول پیشگفتار و طرح مطالب قابل توجهی است به قلم خود استاد و بخش دوم شامل پنج نقد و نظر درباره ترکیب بند «آغاز روشنایی آیینه» میباشد.
این اثر استاد گرمارودی از آثار فاخر شعر معاصر محسوب میشود. جدا از آن تجارب شعری چند دههای ایشان که پشتوانه این ترکیببند است خود ابیات و الفاظ و استعارات و تشبیهات و کنایات و وامهای برگرفته از آثار فاخر پیشینیان ، گواه هویت پر مغز این پانزده بند عاشورایی است.
به شهادت همه صاحبنظران در زمینه شعر آیینی این مجموعه متاثر از ترکیببند مشهور
« محتشم کاشانی » است. بلکه باید گفت این ترکیببند ماهیت تکامل یافت شعر محتشم است و این تکامل مقتضای گذشت چهار قرن و اندی از شعر محتشم و شعر فارسی است.
چهار قرنی که درآن بیدلها پرورش یافتهاند و تا این زمان آوازهی نبوغ آنان گوش ادبیات ایران را پر کرده است و امثال استاد گرمارودی بخاطر طبع بلندشان از تاثیر گرفتن از کسانی همچون بیدل ناگزیرند و این مهم در لابلای این پانزده بند قابل رویت و درک است:
جز اشک ، زنگ غفلتم از دل که می برد ؟
اکنون که رنگ حیرت آ یینه در هم است
« آیینهی حیران » از ارکان شعر بیدل است و همینطور رنگ حیرت و یا حیرت دمیده بودن و امثال این ترکیبات همگی از ابداعات بیدل درسبک هندی مختص به خود اوست -
« آغاز روشنایی آیینه » حیرت است
زان پس که از تبار سیاهی حذر کند
این مصرع متعلق به بند سوم است که در وصف جناب حر آمده و به کمک مصرع بعد و بیتهای پیشین و پسین حالات جناب حر بن یزید ریاحی در کربلا و شرفیاب شدنش به حضور سیدالشهدا(ع) را به خوبی به تصویر میکشد.
بحری که شاعر برای سرودن ترکیببند خود گزیده، بحر مضارع است.
از اوصاف بحر مضارع یکی، آهنگ حزن آمیز آن است که بسیار مناسب با اشعار عاشورایی است.
شاعر از صنعت تشبیه به کثرت بهره برده و در جای جای اشعار،
تشبیه به وضوح دیده می شود تا جایی که یکی از ارکان این ترکیببند به شمار رفته است:
چون موج روی دست پدر پیچ و تاب داشت
وز نازکی ، تنی به صفای حباب داشت
چون سوره های کوچک قرآن ظریف بود
هرچند او فضیلت ام الکتاب داشت
چون ساقه های تازه ی ریواس ، ترد بود
از تشنگی اگرچه بسی التهاب داشت
بر علاقمندان شعر پوشیده نیست که هرچه تشبیه با ارکان خود همراه باشد به این معنا که همه ارکان تشبیه در کلام ذکر شوند، از زیبایی و رسایی کلام کاسته میشود و هر چه ارکان حذف شده و وحدت و عینیت بین مشبه و "مشبه به" مورد ادعا قرار گیرد بلاغت و فصاحت کلام بیشتر میگردد.
اگرچه استاد گرمارودی در این بند در سه بیت آغازین سه تشبیه بیان کرده که در آنها مشبه واحد و مشبه به ها متعدداند اما در پنج بیت بعدی از هیچ تشبیهی به این صورت استفاده نمیکند و این خود جبران کننده این مسئله است.
لازم است یکی از این تشبیهات را از نظر دقت بگذرانیم وبه نکتهای علمی اشاره داشته باشیم.
در مصرع اول بیت دوم، مشبه « علی اصغر» علیه السلام و مشبه به
« سورههای کوچک قرآن» و وجه شبه « ظرافت » است:
«چون سورههای کوچک قرآن ظریف بود»
اگر مقصود شاعر از ظرافت سورههای کوچک قرآن ظاهر کوتاه و مختصر آن هاست باید گفت این تعبیر به لحاظ ادبی صحیح نیست
چرا که ظریف آنگاه که بخواهد به موجود خارجی سه بعدی اطلاق شود،
ظاهر باریک و جنس شکننده آن مقصود است همچون: ترکه ظریف یا چینی ظریف.
و اگر اطلاق ظریف بر موجود غیر ذی ابعاد ثلاث باشد مانند پاره خط
این هم روشن است و قطعا مقصود شاعر در تشبیه فوق، حروف و خطوط و ظاهر کلمات قرآن نیست
و آنگاه که امور اعتباری عقلی یا نظیر این امور متصف به ظرافت شوند
مقصود دقیق بودن و لطافت و یا هر تعبیری است که منافی عظمت نیست
و یک موجود ازین حیثی که ذکر شد میتواند هم ظریف باشد هم عظیم هرچند مانند سورههای کوچک قرآن باشد.
پس در هر صورت ذکر این وجه شبه به نظر دقت صواب نیست. چرا که شاعر قصد دارد با اعراض خود از این معنا در مصرع بعد اقتراق ظاهر و باطن را بیان کند:
چون سوره های کوچک قرآن ظریف بود
هرچند او فضیلت ام الکتاب داشت