«روایتی داستانی از زندگی آیتالله سیدمحمود طالقانی»
نویسنده: زهرا حیدری
ناشر: سورهی مهر
چاپ اول: 1388
... داخل اتاق را از پشت پنجره میبینم. دور تا دور، دوستان ابوالحسن از جمله سیدحسن مدرس نشستهاند و در مورد اقدامات اخیر رضاشاه گفتوگو میکنند. در کوچه، دو نفر مأمور نظمیّه به سمت محمود میآیند. محمود از دور آنها را میبیند. تندی به سمت اتاق رفته، پدرش را خبر میکند و دوباره به جلو در برمیگردد.
ابوالحسن و دوستانش، سریع نخودها را داخل بشقابها ریخته، یکییکی مشغول خواندن «امّن یُجیب» میشوند.
مأموران پس از پرس و جوی کوتاهی از محمود، داخل حیاط میشوند. تا دالان ورودی و دم در کتابخانه جلو میآیند. ابوالحسن و دوستانش را میبینند...