پیاده درمه
نویسنده: ایوب آقاخانی
ناشر: سیراف
چیزی که در اولین نگاه به جلد کتاب پیاده در مه نوشته ایوب آقاخانی توجه آدم را به خود جلب میکند بیش از نام نویسنده و عنوان کتاب، طرح جلد کتاب و طراحی خاص آن است. طراحی که هر کس شما را در حال مطالعه کتاب ببیند حکم به بیسوادی شما میدهد و شایدم تیکهای نثارتان بکند که آهای برادر، کتاب رو بر عکس گرفتی دستت! خوب به نظرم تقصیری هم ندارد.
چرا که آنچه که در طراحی جلد این کتاب نگاه مخاطب را جلب میکند همین عکسی است که چند تا آدم نظامی با پوتین قرمز که همگی معلوم است از آن ژنرالهای عالی رتبه هستند را به نمایش گذاشته است آن هم بر عکس عنوان کتاب!. طراحی جلد به گونهایست که در نگاه اول من را یا نمایشنامههای نشر بیدگل میاندازد. از شما چه پنهان با نگاه اول یاد کتاب در انتظار گودو ساموئل بکت افتادم. پیش خودم گفتم حتما با یک نمایشنامه روبرو هستم که قرار است از اول تا آخر کتاب آروقهای روشنفکری نویسنده را تحمل کنم.
طرح جلد نمایشنامه،برگرفته از تابلوی معروفی است با نام ژنرالهای جنگ جهانی اول اثر نقاش مشهور آمریکایی جان سینگرسار جنت. کتاب را که باز میکنم صفحه اول کتاب خیلی به دلم میچسبد! صفحهای که اینگونه آغاز میشود:" دنیا به نام خدا خوش است".هر چه که جلوتر میروم بیشتر عاشق کتاب میشوم آنقدر که از اول تا آخر آن را اگر بگویم یک نفس غلو کردهام اما خب، کتاب را رها نکردم تا پا به پای آقاخانی وارد مه شوم. بهتر جنگ را درک کنم! شاید این بار عاشقانهتر! کتاب پیاده در مه دو نمایشنامه از ایوب آقاخانی است از جنگ! نمایشنامه اول با عنوان تکههای سنگین سرب میباشد که روایتی عاشقانه از زندگی شهید چمران و غاده میباشد. چقدر کیف کردم با این نمایشنامه! بارها بود که داستان غاده و مصطفی چمران را شنیده بودم اما مگر میشود داستان شمع و پروانه را اینگونه عاشقانه توصیف کرد؟ بماند که بخواهی به نمایش هم بگذاری! آدمهای بازی غاده و دکتر میباشند که به مرور زمان میفهمی این دکتر همان مصطفی چمران خودمان است.
فضای داستان در لبنان میگذرد و در یتیمخانه مصطفی! بماند که در خلال گفتگوهای رد و بدل شده میان این دو، سری هم به کردستان و آمریکا میزنیم! این نمایشنامه به کارگردانی نویسنده، با بازی پیام دهکری و عارفه لک در شهریور و مهر 94، در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفته است.
اما نمایشنامه دوم «کابوس شب نیمه آذر» نام گرفته است. این نمایشنامه مربوط به خانواده شهید احمد کشوری است. آقاخانی با تفسیری هنرمندانه به تاثیر شهید احمد کشوری به عنوان قهرمان جنگ بر زندگی اطرافیان خود پرداخته است. واقعیتگرایی با دغدغه های روش اجتماعی معاصر و پرداخت شخصیتهای صاحب فکر وعمل از شاخصههای عموم آثار این نمایشنامهنویس نسل سوم است. تا کنون نمایشنامههای بسیاری توسط این نویسنده به نگارش در آمده است.
قطعا عنوان کتاب برای نسلی که میخواهد به واقعیتهای جنگ ایران و عراق نزدیک شود و از نگاهی بالاتر به مستندات جنگی نگاه کند زیبنده است. یادم باشد ایوب آقاخانی را در ذهن بسپارم. یادم باشد این جنگ هنوز روایتهای مختلفی دارد. یادم باشد که باید پیاده در مه رفت! عاشقانه باید رفت...