جورج الیوتGeorge Eliot نام مستعار، (نام واقعی مری ان اونز Mary Ann Evans ) بانوی داستاننویس و شاعر انگلیسی و یکی از بزرگترین داستاننوسیان عصر ویکتوریا (1819-1880) در شانزدهسالگی مدرسه را رها کرد و به اداره خانه و املاک پدر پرداخت، زبانهای یونانی و لاتینی و آلمانی و ایتالیایی را فراگرفت و به فرهنگ خویش وسعت بخشید.
در بیست سالگی ایمان مذهبیش تزلزل یافت و از انجام فرایض دینی دست بازداشت. وی اولین زن عصر خود بود که مبانی عقل و منطق را در مذهب پذیرفت، اما هرگز ریشههای عمیق اخلاقی در وجودش سستی نیافت. الیوت کار ادبی را با ترجمه زندگی مسیح Life of Jesus اثر داوید شتراوس David Strauss آغاز کرد که بدون نام مترجم در 1846 انتشار یافت، پس از آن عضو هیأت تحریریه وستمینستر ریویو Westminster Review شد و همکاری با آن را تا 1854 ادامه داد. در این زمان با هنری لویس Lewes آشنا شد و تا زمان مرگ وی در 1878 با او بسر برد. لویس در الیوت نفوذ فراوان داشت و پیوسته او را به نوشتن ترغیب میکرد. کار اصلی الیوت با نوشتن رمان صحنههایی از زندگی روحانیان Scenes of Clerical Life آغاز شد که شامل سه داستان بود و در 1858 در دو جلد انتشار یافت.
این اثر استعداد الیوت را در داستاننویسی و قدرت بینش و استادی او را در تحلیل روانی آشکار کرد. در 1859 داستان آدام بید Adam Beed در سه جلد از بهترین آثار او بشمار آمد که تجزیه و تحلیلی بود از روحی گمراه و نادم و قوانین خشک و انعطافناپذیر مذهب. داستان آسیای روی نهر The Mill on the Floss در سه جلد در 1860 تفاوت اخلاقی کودکی نویسنده و برادر مورد علاقهاش قرار دارد. مجموع داستان با وجود داشتن نکتههای طنزآمیز، بسیار باشکوه است و از سبکی خوشاهنگ و روشن برخوردار.
داستان سایلاس مارنر Silas Marner در 1960 منتشر شد. الیوت در این داستان به اثبات این نکته میپردازد که بشر به هنگام رنج بردن، تنها از راه دوستداشتن و بذل محبت و کمک به دیگران میتواند دردهای خود را تسکین بخشد. توصیف رنگین، صحنههای واقعی روستایی این داستان را از دلپذیری و گویای فراوان برخوردار ساخته است.
الیوت در 1860 به ایتالیا رفت، از فلورانس دیدن کرد و زمینه اصلی کتاب رامله Ramola را فراهم آورد. این د استان تاریخی که درباره رنسانس و نهضت اصلاح طلبانه فلورانس بود، ابتدا به صورت پاورقی، سپس در 1866 در سه جلد انتشار یافت و پیروزی بدست نیاورد. الیوت پس از آن به موضوعهای مربوط به محیط جدید انگلستان بازگشت و داستان فیلیکس هولت Felix Holt را در 1968 انتشار داد. سپس داستان میدل مارچ، مطالعهای در زندگی شهرستان Middlemarch, a Study of Provincial Life را در چهار جلد در 1871-1872 منتشر کرد. حوادث این رمان در روستان میگذرد و قهرمان اصلی ان دختر جوان و خیالپردازی است که نقشی از خصوصیتهای اخلاقی نویسنده را دربردارد. وصف محیط شهرستان و زندگی مردم آن و عمق بینش نویسنده موجب شده است که این کتاب شاهکار الیوت بشمار آید.
الیوت در 1867 به اسپانیا سفر کرد و منظومه کولی اسپانیایی The Spanish Gipsy را سرود که تنها اثر منظوم جالب توجه اوست. آخرین رمان الیوت دنیل دیراندا Daniel Deronda در 1876 منتشر شد. جورج الیوت پس از مرگ لویس در 1878 با یکی از دوستان قدیم خود ازدواج کرد که بعدها خاطرات او را انتشار داد، اما الیوت در همان سال ازدوجا درگذشت.
الیوت در داستانهای خود همدردی صمیمانهای با مردم تیرهروز ابراز میکند، زندگی، بحرانهای روحی و عذابهای وجدانی آنان را شرح میدهد و از راه واقعبینی و تحلیل دقیق خصوصیتهای اخلاق مردم شهرستان و طبقههایی که با زبان و افکارشان از نزدیک آشناست در بیانی طنزآلود و پرجاذبه، به داستاننویسی در انگلستان غنای فراوان میبخشد. در واقع جورج الیوت را میتوان راهگشای داستاننویسی جدید در انگلستان بشمار آورد.